ایستادگی مردم ایران در برابر گسترش نفوذ غرب با اتکا به ارزشهای دینی و ملی اگرچه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تبلوریافته و ملت ایران را به رغم تحمل بینظیرترین فشارها، تحریمها و تهدیدها از دیگر ملل جهان متمایز ساخته است، اما این ایستادگی از یکسو به دلیل راهبرد چند صدساله قدرتهای سلطهگر غربی برای سلطه برجهان و از سوی دیگر به دلیل شاخصههای دینی و ملی مردم ایران در عدم پذیرش سلطه غرب و حفظ هویت خود، سابقهای دیرینه دارد و از این حیث نیز مقاومت ملی مردم ایران را در مقایسه با دیگر ملل در معرض تجاوز، متمایز ساخته است.
هجوم گسترده کشورهای غربی برای سلطه بر سرزمینهای کشورهای اسلامی اگرچه به دوران جنگهای صلیبی بازمیگردد، اما پس از رنسانس به دلیل پیشرفتهای علمی و صنعتی کشورهای اروپایی و تلاش آنها برای دستیابی به نیروی کار و منابع اولیه ارزان و بازار مصرف کشورهای جهان سوم، این هجوم فراگیرتر و گستردهتر گردید که در مقطعی از تاریخ بشر، رد پای کشورهای اروپایی در اغلب نقاط جهان از آسیای جنوب شرقی تا آفریقا و قاره امریکای تازه تأسیس، گسترده شده بود.
اما به رغم پیشرفتهای سریع استعمارگران غربی در کشورهای آفریقایی، امریکا، آسیای جنوب شرقی و تسلط آنها بر آن مناطق، تلاش آنها برای نفوذ و گسترش سلطه بر کشورهای اسلامی به دلیل مواجهه بافرهنگ غنی اسلام وبرتری آن در مقایسه بافرهنگ با دشواری مواجه شد و در این میان این تلاش در ایران به دلیل نفوذ مکتب تشیع و فرهنگ و هویت ملی ایرانیان موفق نبود و ایران هیچگاه به مستعمره کشورهای غربی تبدیل نشد و درحالیکه سرزمینهای مستعمره انگلیس در اواخر قرن ۱۹ به میزانی بود که به تعبیر تاریخ نویسان آفتاب در آن غروب نمیکرد، اما ایران هیچگاه به مستعمره آنها تبدیل نشد و به همین دلیل هم بود که آنها برای تسلط بر ایران به بهکارگیری دستنشاندگانی همچون شاهان پهلوی اکتفا کردند، اما برای انحراف در فرهنگ ناب اسلامی مردم ایران و تحکیم موقعیت دستنشاندگان خود به فرقهسازی متوسل شده و برای استحاله فرهنگ و هویت ایرانی نیز بر ترویج باستانگرایی متمرکزشده بودند. اما ایفای نقش علما و مبارزان بزرگی همچون میرزای شیرازی، شهید مدرس، حضرت امام (ره) در کنار شخصیتهای ملی نظیر ستارخان، باقر خان و میرزای جنگلی و... عملاً نقشههای دشمنان را برای سلطه کامل بر ایران خنثی کردند، ولی خیانتهای پادشاهان قاجار و رژیم پهلوی هزینههای زیادی را در این میانبر مردم ایران تحمیل کرد. اگرچه وابستگی و اقدامات این رژیمهای دستنشانده، خود منشأ روشنبینی و بصیرت مردم ایران و تلاش آنها برای حفظ استقلال کشور و صیانت از فرهنگ ملی و مکتب تشیع در برابر هجوم افسارگسیخته بیگانگان بود.
به همین دلیل است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که به معنای پیروزی مقاومت ملی در برابر قدرتهای سلطهگر غربی و دستنشاندگان داخلی آنها بود، از همان لحظه آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، سلطه گران غربی برای جلوگیری از شکلگیری و تثبیت نظام جمهوری اسلامی تمام توان و ظرفیت خود را از طریق کودتاها، توطئههای امنیتی، و تحمیل جنگ و تحریم بینظیر اقتصادی به کار گرفته و البته ناکامی آنها در تمامی این ترفندها سبب شد که مؤلفههای مقاومت ملی مردم ایران روزبهروز مستحکمتر شود و به همین دلیل هم بود که آنها با تغییر استراتژی خود از تهدید مستقیم، با تمرکز بر تهاجم فرهنگی و جنگ روانی و شناختی تلاش کردند تا با هدفگیری مؤلفههای اصلی اقتدار، مقاومت ملی مردم ایران را شکسته و از این طریق ناکامیهای خود در عرصههای امنیتی، نظامی اقتصادی...؛ و را جبران کنند، مؤلفههایی نظیر:
۱- ایمان و باورهای دینی و اعتقادی مردم ایران
۲- رهبری و مدیریت هوشمندانه و منحصربهفرد ولایتفقیه در ایران
۳- هویت فرهنگی و تاریخی مردم ایران
۴- توانمندیهای درونزا در عرصههای علمی صنعتی پزشکی و... متکی بر اقتصاد و فرهنگ مقاومتی
۵- امید به پیروزی و امید به آینده مبتنی بر فرهنگ انتظار
۶- حفظ وحدت و انسجام اجتماعی
تحلیل دشمنان مبتنی بر تضعیف این مؤلفهها در مردم ایران در سالهای اخیر و توهم فاصلهگیری مردم و به ویژه نسل جوان از این اصول و ارزشها منشأ اصلی برنامهریزی و اقدام آنها برای جنگ ۱۲ روزه بود و به همین دلیل تصور میکردند که در همان لحظات اولیه جنگ و بعد از هدفگیری فرماندهان نظامی و به زعم آنها فروپاشی ساختار نظامی کشور، مردم ایران به خیابانها ریخته و در همراهی با دشمنان متجاوز بیرونی، نظام را از داخل دچار فروپاشی کرده و پرونده دیرینه ایستادگی مردم ایران در برابر سلطه گران غربی بسته میشود، اما فارغ از اینکه به رغم این جنگ تهدیدها و تحریمهای گذشته و جنگ روانی و شناختی دشمنان با بهرهگیری از همه ظرفیتهای رسانهای و تبلیغی، این ارزشها به ویژه در میان نسل جوان زنده و مردم ایران بار دیگر وحدت و انسجام ملی خود را به جهانیان نشان دادند و فرصتی دیگر برای تبلور فرهنگ مقاومت ملی مردم ایران در جهان فراهم شد.
اما مهمترین اثر تبلور مقاومت ملی مردم ایران پسازاین جنگ ۱۲ روزه (همچون دوران بعد از دفاع مقدس ۸ ساله) ایجاد بستری برای تسری و گسترش این فرهنگ در میان دیگر ملل جهان و به ویژه کشورهای اسلامی است و به همین دلیل است که متجاوزانی که بعد از جنگ ۱۲ روزه و جنایاتشان علیه مردم غزه و لبنان و... ادعا میکردند که پرونده مقامت بسته شد، اکنون اعتراف میکنند که نهتنها مقاومت زنده است، بلکه از دل آن یک جبهه مستقل و قدرتمندی متولدشده است که به اذعان استراتژیستهای کشورهای غربی به یک محور قدرت جدید در آرایش جهان چند قطبی تبدیلشده است.